تاثیر تماشای تلویزیون بر کودک و معرفی یک کتاب با این موضوع
تاریخ انتشار: ۲۰ آبان ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۹۰۶۰۸۴۳
تماشای تلویزیون همان اندازه که میتواند مفید و آموزنده باشد و باعث سرگرمی و بالا رفتن اطلاعات عمومی افراد میشود، اگر در میزان استفاده از آن حد و مرزی وجود نداشته باشد، میتواند آسیبرسان نیز باشد. از آسیبهای جسمی گرفته تا آسیبها روحی و منزوی شدن و مهمتر از آن آسیبهای رشدی در مورد مخاطبان کودک و نوجوانی که مراحل رشد را طی میکنند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
«تلویزیون قابلیت ارائه اطلاعات مفید به بینندهها را دارد و به علت داشتن عملکرد آموزشی، بسیار مورد توجه قرار میگیرد. فنآوری تلویزیون و خاصیت ذاتی تماشای آن، مانع یادگیری به نوعی که مدنظر ماست میشود. به هنگام تماشای تلویزیون یادگیری بر مبنای فکر و شناخت نیست و کمتر میتوان مطالب را به خاطر سپرد و مورد تجزیه و تحلیل قرار داد». پژوهشگران حوزه کودکان و نوجوانان همواره به شکلهای مختلف این مسأله را خاطر نشان کردهاند. آنها همواره بر این مسأله تاکید دارند که کودک برای رشد و آموختن درست نیاز به تفکر، درک و شناخت دارد چیزی که با ساعتها تلویزیون تماشا کردن نیز به آن دست نمییابد. «بدین ترتیب خیره شدن خلسه مانند و طولانی مدت بیننده به تلویزیون، دقت کردن نیست بلکه ناشی از حواسپرتی است. چیزی شبیه رویا دیدن در بیداری یا زمانی برای بیکار بودن حواس» (مجیدی، شاه شوازی، 1389: 104).
در حوزه ادبیات نیز نویسندگانی تلاش کردهاند ضررهای استفاده بیش از حد از تلویزیون را یادآور شوند. بتسی بایارس، نویسنده توانمند حوزه کودک و نوجوان ، اثر قابل تأملی در این زمینه تألیف کرده است با عنوان «شیفتهی تلویزیون». این رمان نوجوان را خانم پروین علیپور به فارسی ترجمه کرده است. داستان درباره پسری به نام لنی است که شیفته تلویزیون است و تمامی دیالوگهای فیلمها را از حفظ است. او به جای زندگی در دنیای واقعی و تجربه و آموختن، در دنیای فیلمها و آگهیهای تلویزیونی سیر میکند. تا حدی که ارتباطش با دنیای واقعی محدود شده و یک دوست صمیمی هم ندارد. در مدرسه شاگرد ضعیفی است و حتی زمانی هم که تلاش میکند درس بخواند، چیزی از مفاهیم درسیاش متوجه نمیشود. لنی بعد از شکست در امتحان علوم و گرفتن نمره پایین سعی میکند با معجزه تلویزیون خود را تسکین دهد: «لنی در همان حال که رنگ پریده و غمگین، پشت میز در کلاس علوم نشسته بود، خود را در عالم خیال در نقش مجری یکی از پیامهای بازرگانی میبیند. دو تا قرص شکست را در یک لیوان آب میاندازد، مینوشد و بیدرنگ احساس آرامشی عجیب تمام وجودش را فرا میگیرد. ماهیچههای گرفته صورتش، شل میشوند و رنگ به گونههایش برمیگردد» (ص35). او چنان دلباختهی تلویزیون است که جز آن چیزی را نمیبیند. تا این که اتفاقی در زندگیاش رخ میدهد و دیدش به زندگی را تغییر میدهد. ماری زنگی، لنی را نیش میزند. لنی با مرگ مقابله میکند و برای به دست آوردن دوبارهی سلامتیاش درد و رنج زیادی را تحمل میکند. او به این نتیجه میرسد که اگر کسی بخواهد زندگی را کاملاً بشناسد، باید خودش به شدت با آن دست و پنجه نرم کند. بعد از آن است که لنی تفاوت دنیای خیالی و غیرواقعی تلویزیون را با دنیای ملموس و واقعی درک میکند و تصمیم میگیرد تجربه خود از این حادثه را در قالب گزارشی کلاسی بنویسد. «لنی گفت: ... گزارش من به دلایل زیاد، از آن چیزهایی که در تلویزیون میبینید، بهتر است. گزارش من...واقعیتر است» (ص126-127).
لیلا خیامیمنبع: قدس آنلاین
کلیدواژه: پروین علی پور کودک و نوجوان
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.qudsonline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «قدس آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۹۰۶۰۸۴۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
بازی برای کودکان خیلی مهم است اما جایگاه ادبیات هم حفظ شود
لاله جعفری نویسنده حوزه کتاب کودک، درباره وضعیت کتاب کودک و نوجوان در گفتگو با خبرنگار مهر گفت: خوشبختانه امروز طیف وسیعی از کتابها در بازار نشر وجود دارد اما در مقابله با تالیفهای خارجی که مخاطب زیادی دارند نویسندگان ایرانی کار سختی پیش رو دارند چون باید به نحوی بنویسند تا بچهها فقط به دنبال کتابهای ترجمه نروند و به دنبال تالیفات داخلی نیز باشند.
وی افزود: همچنین گستردگی سبکهای ادبی در حوزه کودک زیاد است و تنوع خوبی وجود دارد. ما داستانهای تخیلی، ترسناک، طنز، علمی و… را داریم و این تنوع باعث میشود تا بچهها به طرف کارهای تألیفی جذب شوند. البته که هنوز فاصله بسیاری با آثار خارجی داریم، چرا که گرانی کاغذ و چاپ باعث شده تا ناشران محدودتر کار کنند و این محدودیتها برای نویسندگان نیز بهوجود میآید. امیدوارم این مشکلات حل شوند و آثار تألیفی در کنار ترجمه بچهها را به سمت خود جلب کنند.
نویسنده کتاب «چوم چوم» درباره یافتن ایده برای نگارش و همراهی با کودک امروز گفت: سعی میکنم تجربههای میدانی زیاد داشته باشم و با بچهها کار کنم. حواس پنجگانه خود را در مواجه با بچهها تقویت کنم. در پارک، خیابان، مترو و هر جاییکه کودکی میبینم شش دانگ حواسم را جمع کنم تا ببینم عکسالعملش در مقابله با مسائل چگونه است و سعی میکنم ایجاد ارتباط کنم و ببینم مدل حرفزدنشان تا چه اندازه نسبت به بچههای دوره خودمان تغییر کرده است. در کنار این مشاهده میدانی سعی میکنم کتابهای پرفروش دنیا را بخوانم و نکات قابل توجه آن را درک کنم. از سوی دیگر تلاش میکنم تا در فیلمها، انیمیشنها یا حتی بازیهای رایانهای جستجو کنم ببینم آثار پرطرفدار چه نکاتی به همراه دارند که بچهها به سمت آنها جلب میشوند.
جعفری به چگونگی ترغیب بچهها برای مطالعه و فرهنگسازی در راستای مطالعه گفت: بازاریابی مهمترین مساله است. تبلیغات اثر بسیار زیادی دارد و فکر میکنم رسانهها حرف اول را در این میان میزنند. امروز بین دو فیلم برای پخش، رقابت و تبلیغات گستردهای وجود دارد، چه در شبکههای داخلی و چه فارسی زبان خارجی؛ در حالیکه برای کتاب ما هیچ تبلیغی نداریم. فکر میکنم سهلالوصولترین راه، همین تبلیغ است. هرچند که هزینهبر است، اما رسانههای داخلی مانند تلویزیون، به نوعی جزو مایملک مردم ایران به شمار میآید و باید از آن استفاده شود. ما در طول روز همه نوع تبلیغی در رسانه میبینیم، غیر از کتاب.
وی ادامه داد: از سویی فکر نمیکنم در مدارس هیچ تمرکزی روی این مسئله وجود داشته باشد. این اتفاق در حالی است که بیشترین زمان را فرزندان ما در مدرسه و در کنار هم میگذرانند و میتوان برای آنها ساعت مطالعه، یا زنگ کتاب تعریف کرد و به هزار نوع، نه به شکل خشک و اجباری بلکه با بازی و سرگرمی تبلیغ کتاب کرد تا فرهنگ مطالعه در میان بچهها ایجاد شود.
ایننویسنده گفت: ناشران به دنبال کتابهایی همراه با بازی و سرگرمی هستند و وجه بازی برایشان غالب است. درست است که بازی نقش مهمی در زندگی کودک دارد، اما ادبیات نیز جایگاه خودش را دارد و باید این جایگاه حفظ شود. ناشران مجبور هستند برای فروش کتاب دست به هر کاری بزنند و کالایی تولید کنند که روی دستشان نماند. اما کتابهایی که ادبیات خالص هستند و به جشنوارههای داخلی و خارجی راه پیدا میکنند هر روز کمرنگ و کمتعداد شدهاند و این را من از سفارشهایی که به خودم ارائه میشود، میبینم. ناشر از من میخواهد که سری کاری کنم در حالی که باید بذر آگاهی در ذهن کودک کاشته شود و این با یک اثر خوب اتفاق میافتد، اما امروز این گونه نیست. وی در پایان گفت: امیدوارم شرایطی فراهم شود تا نویسنده آنچه که دلش میخواهد را بنویسد و تنها سفارشی کار نکند.
کد خبر 6090973 زینب رازدشت تازکند